چه راهي براي مردم مفيدتر است؟
مهرداد احمدي شيخاني
در گذشته و بر بام خانهها، دريچهاي وجود داشت كه كارش تهويه هواي درون خانه بود. شايد هنوز در برخي مناطق روستايي و در باقيمانده بعضي خانههاي قديمي بتوان چنين روزنهاي را بر بام خانهها ديد. نقل است كه روزي در روستايي به وقت صرف غذا، پسر نوجوان خانواده، از غذايي كه مادر آماده كرده بود اظهار نارضايتي كرد و به حالت قهر از اتاق بيرون زد و بر سر بام رفت. هنگامي كه خان اده مشغول صرف غذا شدند، مادر در ظرفي، كمي غذا كشيد و كناري نهاد. پسر كه از دريچه به درون نگاه ميكرد و اين را ميديد، گفت «من كه غذا نميخورم ولي آن مقدار غذايي كه در ظرف كشيديد، براي هر كسي كه هست، كم است».
سال گذشته، بعد از انتخابات رياستجمهوري، تحليلي نوشتم و براي بعضي از كساني كه در انتخابات شركت نكردند، فرستادم و اين سوال را طرح كردم كه حالا و پس از برگزاري انتخابات، آنهايي كه صلاح را در راي ندادن ديدند (با هر اسمي كه بر آن گذاشتند) چه رويكردي را در پيش خواهند گرفت؟ آنجا نوشته بودم كه در مقابل اين افراد سه راه وجود دارد، راه اول اين است كه جلو بروند و از مرحله عدم شركت در انتخابات گامي پيشتر بگذارند كه اين مسير، خواسته يا ناخواسته به نفي حاكميت موجود و در نهايت به نفي حكومت حاضر خواهد انجاميد كه اگر اين نگاه بخواهد عملياتي شود، همان براندازي است. راه دوم آن است كه بگوييم تا وقتي وضعيت انتخابات، هماني باشد كه در انتخابات مجلس سال 98 و رياستجمهوري سال 1400 بود، از شركت در انتخابات پرهيز ميكنيم. راه سوم هم اين است كه بگوييم با محاسبه دستاورد عدم شركت در انتخابات و آنچه امروز از يكدست شدن حاكميت تجربه كرديم، به صندوق راي بازميگرديم. در آن تحليل گفته بودم كه راه ديگري غير از اين سه راه متصور نيست و هنوز هم با گذشت يك سال از انتخابات رياستجمهوري گذشته، كسي را نديدم كه راه ديگري را نشان داده باشد. گمان نميكنم طريق براندازي مسيري باشد كه با توجه به هزينههاي هنگفت و خطراتي كه براي كشور و مردم دارد، براي هيچ عقل محاسبهگري پذيرفته باشد، مگر آنكه قليان احساسات ناشي از استيصال و شرايط سخت اجتماعي، كار را به آنجا برساند كه عقل محاسبهگر به كنار گذاشته شود و انگاره «هرچه بادا باد» و تصور آنكه «خرابي چونكه از حد بگذرد آباد ميگردد» بر عقول عاقلان تسلط يابد و با آنكه هيچكس نديده كه ويراني سبب آباداني شود، كلنگ به دست به جان ساختمان بيفتيم، يا از آن جماعتي باشيم كه دل در گرو دخالت خارجي گذاشتهايم و دخالت آنها را چاره كار ببينيم. هرچه هست، تا وقتي عقل محاسبهگر رفتارها را كنترل ميكند، تعداد كساني كه راه اول را انتخاب ميكنند در اقليتند. اما اگر راه دوم انتخاب شود و بگوييم تا وقتي برگزاري انتخابات به اين روش باشد در آن شركت نميكنيم چه خواهد شد؟ در اين يكسال و حتي از دوره انتخابات مجلس 98، اين گمانه قوت گرفت كه حاكميت قيد مشاركت گسترده در انتخابات را زده و به آراي حداقلي رضايت داده و اصلا براي همين دو انتخابات اخير را اينگونه برگزار كرده است و اين برداشت به برداشت غالب تبديل شده كه حاكميت از اين پس انتخابات را به همين شيوه و حداقلي برگزار خواهد كرد و نيازي به انتخابات حداكثري نميبيند. به داستان اول يادداشت برگرديم، در آنجا آن كه غذا را گذاشت و بر بام رفت، مطمئن بود كه حتي اگر غذايي مطابق ميل برايش آماده نكنند، دستكم از همان غذا هم محروم نخواهد شد، ولي اگر مطمئن بود كه غذايي برايش كنار نخواهند گذاشت، عاقلانه اين بود كه چه كند؟ آيا حتي اگر غذايي كه برايش پختهاند، نپسندد، خودش هم بايد بر محروميت از غذا اصرار كند؟ اگر عقلاي كساني كه بر عدم شركت در انتخابات، تا وقتي كه شرايط مورد نظر فراهم شود بر اين عقيدهاند كه حاكميت ديگر به دنبال مشاركت حداكثري نيست و نه تنها غذاي مورد نظرشان پخته نخواهد شد كه حتي از همين غذا هم قرار نيست سهمي ببرند، راه پيشنهاديشان چيست؟ رفتن به راه اول يا ماندن در همين راهي كه هيچ معنايي ندارد جز اينكه پذيرفتهاند قرار نيست تغييري در وضعيت ايجاد شود؟ و اما راه سوم كه بازگشت به صندوق راي است. از بين كساني كه عدم شركت در انتخابات را براي زندگي مردم مفيدتر ميدانستند هنوز نشانهاي ديده نميشود كسي به سبب آنچه در اين سه سال بر مردم گذشته، نتيجه گرفته باشد كه بازگشت به انتخابات و تلاش براي بيرون رفتن از وضعيت حاكميت يكدست، راهي است براي رنج كمتر مردم. ولي شايد همان عقلانيت حسابگر كه تاكنون باعث جلوگيري از رفتن به راه اول و در پيش گرفتن ويراني به اميد آباداني شده، به اين نتيجه برسد كه ايجاد مانع بر سر راه تختهگاز رفتن حاكميت يكدست، شايد كمي از آلام مردم بكاهد و اميد به آينده را در دلشان روشن كند. تا برگزاري انتخابات مجلس آينده كمتر از يك سال و تا شروع فعاليتهاي نامزدها كمتر از 6 ماه مانده است. بايد ديد آنهايي كه عدم شركت در انتخابات را براي مردم مفيدتر ميدانند در اين مدت كوتاه باقيمانده چه تصميمي ميگيرند.